البته همش تقصیر آیه الله تبریزی بود(خدارحمتش کنه). وگرنه آقای بهجت که جرات نمی کرد . سه سال پیش رو تصور کنین . همه علما پیر و سن بالا بودن ولی هیشکودوم جرات نمی کردن برن. مگه دست خودشه . اسلام به اونا نیاز داشت . ولی آقای تبریز اومد و یهو مرد .( اگه تو زندگی آیه الله تبریزی نگاهی بیاندازید متوجه می شید که همیشه آدم با جرات و جسوری بوده ). بعدش هم که تا ملت سرشون گرم بود بقیه هم پشت سرش سریع رفتن . دیگه بعد از اون مردن کار عادی شد . انقدر عادی شد که آقای فاضل _رحمه الله_با اونهمه مقلدی که داشت بار و بندیل و بست و رفت . 2 سه روز همه جا بسته بود. درس نرفتیم و خوابیدیم . بعدش تازه فهمیدیم که مقلداش آواره شدن. یه نمونه اش من. کلی زور زده بودم تا ایشون رو اعلم دونسته بودم و تقلید کرده بودم حالا باید به یکی دیگه عدول می کردم . تازه رفیقم که بعد فوت آقای تبریزی به آقای فاضل عدول کرده بود و آقای فاضل که مرحوم شد رفت تا دوباره یه مرجع دیگه پیدا کنه . مقلد آقای بهجت شد . کلی هم نگران بود که نکنه این مرجعمون هم بمیره ! تا اینکه آقای بهجت_رحمه الله_ هم رفتن . امروز که دیدمش می گفت جونترین مرجع تقلید کیه؟
نویسنده: |
سه شنبه 88 اردیبهشت 29 ساعت 5:4 صبح
|
|
دلنوشته های شمادلنوشته
|
یاهو نکند فاصله افتد به میان من و تو نه تو لیلی و نه من عاشق مجنون وارم جن و انس و ملک و حور و پری واله من عشق ما نبض جهان است ، جهان در رگ تو شاکرم روح الامین را که زحق کس کجا دیده پریشان بشود زار و حزین دست تقدیر نشد یار و مددکار ولی
نویسنده: |
شنبه 88 فروردین 22 ساعت 1:33 صبح
|
|
دلنوشته های شمادلنوشته
|
بعضی ها تو نوروز ، نو «روز» ی می خواهند ؛ بعضی ها نو «روزی» . «نوروز» روز نو سازی «نو»«روز» هاست .
نویسنده: |
دوشنبه 87 اسفند 26 ساعت 1:41 صبح
|
|
دلنوشته های شمادلنوشته
|
عزیزان ساقی مجلس ز دست رفت دلم در گوشه میخانه مانده این دوبیت رو هم از زبان خودش گفتم با تفوّض از ناصر فیض البته شعر ها خیلی بودن ها ولی همه چیز رو که نباید زود هوا کرد .
نویسنده: |
دوشنبه 87 اسفند 19 ساعت 12:50 صبح
|
|
دلنوشته های شمادلنوشته
|
چند بیت شعر برای او آهو ز تو آموخت به هنگام دویدن
نویسنده: |
یکشنبه 87 اسفند 11 ساعت 3:46 عصر
|
|
دلنوشته های شمادلنوشته
|
امروز دوسالگی وبلاگم تموم میشه به همین مناسبت یه آمار مختصری می نویسم که خالی از عریضه هم نباشیم . آرام آرام می روم .
نویسنده: |
چهارشنبه 87 بهمن 30 ساعت 4:13 عصر
|
|
دلنوشته های شمادلنوشته
|
این مطلب رو چند روز پیش گذاشته بودم . اشتباها پاکش کردم ، حالا دوباره میذارمش . اونروز حوا از دنده چپ بلند شده بود. زنده زننده است . دلبسته دلشکسته است .
نویسنده: |
چهارشنبه 87 بهمن 30 ساعت 3:38 عصر
|
|
دلنوشته های شمادلنوشته
|
همه دار و ندار پریشان
|