سفارش تبلیغ
صبا ویژن
معرفی سبک های شعر -
[ و به فرزند خود حسن ( ع ) فرمود : ] پسرکم چهار چیز از من بیاد دار ، و چهار دیگر به خاطر سپار که چند که بدان کار کنى از کرده خود زیان نبرى : گرانمایه‏ترین بى‏نیازى خرد است ، و بزرگترین درویشى بیخردى است و ترسناکترین تنهایى خودپسندى است و گرامیترین حسب خوى نیکوست . پسرکم از دوستى نادان بپرهیز ، چه او خواهد که تو را سود رساند لیکن دچار زیانت گرداند ، و از دوستى بخیل بپرهیز ، چه او آنچه را سخت بدان نیازمندى از تو دریغ دارد ، و از دوستى تبهکار بپرهیز که به اندک بهایت بفروشد ، و از دوستى دروغگو بپرهیز که او سراب را ماند ، دور را به تو نزدیک و نزدیک را به تو دور نمایاند . [نهج البلاغه]

می خوام چند سبک شعر رو براتون در قالب شعر معرفی کنم . تا مشخصه ها و اطلاعاتی در موردشون داشته باشید و چون با شعر گفته شده جالب هم هستش . اول هم از سبک خراسانی شروع می کنم . اشعار هم از شاعر عزیز ناصر فیض هستن.

هر کجا ایدون و ایدر شد زیاد
سبک ترکستان فرا یادم میاد

هیچ تمساهی شبیه کبک نیست
شیخ سعدی پیرو این سبک نیست

سبک حافظ هم که سبکی دیگر است
دوره حافظ کمی این ور تر است

از حدود یکهزار و چند سال
پیش،افتاد این روش روی روال

در خراسان زاده شد این سبک نو
بعد در اقصای عالم شد ولو

نزد شاهان با تلاش دوستان
از خراسان رفت تا هندوستان

رفت آنجا سیک ها آدم شدند
پیش این سبک از ارادت خم شدند

الغرض این سبک خیلی جالب است
ورنه کی فردوسی آنرا طالب است

در خراسانی ادب یک محور است
دلبر اینجا قالبا یک دختر است

چون جهانش جز فسون و باد نیست
می توان با دلبرانش شاد زیست

شعرها بسیار صاف و ساده اند
در حقیقت لقمه آماده اند

گاه توصیف بهار است و خزان
گاه شرخ بوی جوی مولیان

عارف اینجا کس نمی داند چی است
بیت ها از جام عارف خالی است

زاهدی در کوچه و بازار نیست
داخل هر کوچه یک خمّار نیست

خانه ها میخانه سر خود می شوند
می گسارانش کمی قد می شوند

عاشق اینجا هست دائم در وصال
عشقبازی می کند در طول سال

گونه چیزی مثل برگ یاس نیست
عقل موجود است اگر احساس نیست

هر زمان وصف طبیعت می کنند
با درختان ساده صحبت می کنند

در تخیل معتدل تر می شوند
مثل کودک زود باور می شوند

واژه هایی مثل پور و گیو ودخت
می کند این سبک را گاهی زمخت

شاعرانش بازهم مثل قدیم
رویشان مثل زر است از هجر سیم

لاجرم با اغنیا بر می خورند
باده می ریزند شُرشُر ، می خورند

در بیابان در خیابان یا حیاط
شاد و شنگولند و سرشار از نشاط

روز و شب انگور بازی می کنند
دسته جمعی باده سازی می کنند

هر زمان ممدوحشان خر می شود
جیب هاشان کیسه زر می شود

اول پاییز خز می آورند
باده های خوب وز می آورند

شاه را پیش وزیرش می کنند
مدح و بیهوده دلیرش می کنند

در قصائد مثل سابق نیستند
با غزل چندان موافق نیستند

هر زمان در تنگنا کف می کنند
واژه ها را هی مخفف می کنند

واژه گاهی واقعا بد می شود
هی مشدد هی ممدّد می شود

نزد شاعر گاه مثل رودکی
از صد و یک بیت می ماند یکی

شعر می گویند و هی گم می کنند
خویش را مدیون مردم می کنند

از قضا دور است شاعر وز قدر
اختیار از خویش دارد بیشتر

ویژگی هایی گر افتاد از قلم
خُب بیفتد نسیتند آنها مهم*

شاخص این سبک مرد طوسی است
او حکیم خوش سخن فردوسی است

شعر تا آهنگ عرفانی گرفت
رونق از سبک خراسانی گرفت

بعد از این معشوق یاغی می شود
نوبت سبک عراقی می شود

* اختیار با شماست ، قَلَم را قَلِم یا مُهِم را مَهَم بخوانید تا مملکت به هم نخورد.



 
نویسنده:  |  جمعه 88 اردیبهشت 4  ساعت 1:28 صبح 

    همه دار و ندار پریشان
درآمد واقعی از اینترنت
آغازی جدید
آخرین سخن
داستان
اسلام امریکایی و اسلام ناب محمدی
کاریکلماتور 7
نه قانونی و نه منطقی
سبک عراقی
سبک خراسانی
[عناوین آرشیوشده]