«نوروز» روز نوسازی «نو»«روز»هاست.
نویسنده: |
چهارشنبه 86 اسفند 29 ساعت 6:17 عصر
|
|
دلنوشته های شمادلنوشته
|
سلام . من به خاطر این وقفه چند روزه ای که پیش اومد و این وقفه ای که پیش میاد ازتون عذر می خوام .
نویسنده: |
سه شنبه 86 بهمن 23 ساعت 11:29 صبح
|
|
دلنوشته های شمادلنوشته
|
می شینیم شعار میدیم ! بلند می شیم شعار میدیم! راه می ریم شعار میدیم! تو چاه می ریم شعار میدیم! بس نیست ؟ واقعا اینهمه شعار دادن بس نیست ؟ وقتش نرسیده که یه خورده هم عمل کنیم ؟ همین کارا رو کردیم که هشتاد سال پیش اومدن بقیع رو با خاک یکسان کردن! همین شعارا رو دادیم که نذاشتن واسه چهار تا امام یه ضریح درست کنیم !؟! دریغ از یک ضریح ! واقعا بس نیست ؟ وقتش نرسیده ؟ شنیدین تو سامرا چه شرطایی گذاشتن و ساکتین ؟!!
بسه یا بازم بگم ؟ بگم که قرار شده تولیت سامرا هم با اونا باشه ؟! واقعا ستمه اگه کسی بدونه و کاری نکنه . سامرا داره میشه بقیع ، اونوقت خبرگزاری ما هیچی نگفت ! هیچی ! ولی برد رئال مادرید رو سه چهار بار گفت ! سامرا داره می شه بقیع اونوقت ما کاری نمی کنیم ! آخه تا کی شیعه باید کوتاه بیاد ؟ شیعه کوتاه اومد که غدیر رو از یاد بردن ! شیعه کوتاه اومد که علی رو دست بسته ... ! شیعه کوتاه اومد که مادرمون رو تو کوچه های بنی هاشم ... ! شیعه کوتاه اومد که کربلا ... ! شیعه کوتاه اومد که دست و پای امام سجاد رو به زیر شکم ناقه بسته بودند و ... ! شیعه کوتاه اومد که امام رضا جام زهر رو ... ! شیعه کوتاه اومد که الان هزار و دویست و اندی ساله که امام زمانمون غایبه ! تا کی شیعه باید کوتاه بیاد ! اللهم عجل لولیک الفرج (به همین مناسبت بعد از ظهر روز پنجشنبه همین هفته ساعت3:30 از مکان گلزار شهدا -قم- به حرم مطهرحرکت اعتراض آمیزی خواهد بود)
نویسنده: |
سه شنبه 86 بهمن 9 ساعت 2:43 عصر
|
|
دلنوشته های شمادلنوشته
|
قرار بود که با آب و گل عجین بشوی
برای این که سفالینه ای گلین بشوی پیاله ای بشوی با شراب های مگو و بعد هم دهن رب العالمین بشوی تو را ملائکه در دستشان بچرخانند ایاک نعبد ایاک نستعین بشوی ولی دوباره عوض کرد سرنوشتت را قرار شد که تو سر رشتة یقین بشوی گل محمدی از فرط باد، خم شده بود قرار شد بر وی تکیه گاه دین بشوی تو را به مکتب اعراب جهل بفرستد که ناظم غزل عین و قاف و شین بشوی به این دلیل به فرمان او مقرر شد که چند سال پسر خواندة زمین بشوی «مدینه» بود که انگشتر نبوت شد سعادتی است که بر روی آن نگین بشوی «حسین» نام نهادند، اهل بیت تو را به این دلیل که مصداق «یا» و «سین» بشوی تو آمدی که سکوت زمین شکسته شود تو می روی که به گوش زمان طنین بشوی چه افتخاری از این بیشتر؟ که پرچمدار برای مکتب پیغمبر امین بشوی به خط کوفی در انتهای متن زمان تو را نگاشت که سرمشق مسلمین بشوی تو آمدی که سرت روی نیزه ها برود تو می روی که سرافرازتر از این بشوی برای شستن این راه با گلاب سرخ قرار شد که تو این بار دستچین بشوی
نویسنده: |
جمعه 86 دی 28 ساعت 1:17 عصر
|
|
دلنوشته های شمادلنوشته
|
با ابرها بگو
نویسنده: |
یکشنبه 86 دی 23 ساعت 6:38 عصر
|
|
دلنوشته های شمادلنوشته
|
امروز وقتی دنبال حدیثی درباره امام صادق (ع)می گشتم تا تو این پست بزارم به طور اتفاق به یک حدیثی برخوردم که واقعاًً باعث شد که حالم یه جوریی بشه . حالا مهم نیست که این جمله رو چه طور ارزیابی می کنید مهم اینه که تونستم منظورم رو برسونم . متن روایت این بود : امام صادق (ع) عبای خود را پهن می کرند و در آن کیسه های دینار را می نهاد و به قاصد می فرمود : این پول ها را ببر به فلانی و فلانی – از خانواده اش – بده و به آنان بگو : این پولها را از عراق برای شما فرستاده اند . آن شخص پول را می گرفت و به آنها می داد و همان فرمایش حضرت را می گفت . آنان هم پول را می گرفتند و می گفتند : خدا به تو جزای خیر دهد که حق خویشاوندی رسول خدا (ص) را رعایت نمودی ! ولی خدا میان ما و جعفر حکم کند (!!!!!) راوی می گوید : وقتی امام صادق (ع) این سخن را می شنید ، سر به سجده می گذاشت و می گفت : « اللهمّ اذلّ رقبتی لولد اَبی » خداوندا ! مرا پیش فرزندان پدرم فروتن و خاضع قرار بده ! من هم به نوبه خودم سالروز این درگذشت جانگداز رو به شما تسلیت می گم . و از صمیم دل پریشونم آرزو می کنم که از شیعیان او باشیم .
نویسنده: |
دوشنبه 86 آبان 14 ساعت 11:12 عصر
|
|
دلنوشته های شمادلنوشته
|
آن روز این شعری که خوندی مال همین آقای امین پور بود . که واقعا خدا رحمتش کنه مرد خوبی بود . شعر های زیادی گفته بود و مخصوصا در رابطه با دفاع مقدس شعر های عالی داشت . فقط می تونم بگم که در نبود او یک خلا عظیم در انجمن شاعران ما وجود دارد. این شعر هم که در وصف اوست از آقای ابراهیم سنایی است: یک عمر به جرم عاشقی پرپر زد
نویسنده: |
سه شنبه 86 آبان 8 ساعت 7:49 عصر
|
|
دلنوشته های شمادلنوشته
|
همه دار و ندار پریشان
|