سفارش تبلیغ
صبا ویژن
باز باران -
طمع کشاننده به هلاکت است و نارهاننده ، و ضامنى است حق ضمانت نگزارنده ، و بسا نوشنده که گلویش بگیرد و پیش از سیراب شدن بمیرد ، و ارزش چیزى که بر سر آن همچشمى کنند هر چند بیشتر بود مصیبت از دست دادنش بزرگتر بود ، و آرزوها دیده بصیرت را کور سازد و بخت سوى آن کس که در پى آن نبود تازد . [نهج البلاغه]

 

 

 

باز باران بی ترانه

باز باران با تمام بی کسی های شبانه

می چکد بر فرش خانه

باز می آید صدای چک چک غم ... باز ماتم

 

افتاده به پشت شیشه تنهایی من

نمی دانم نمی فهمم

کجای قطره های بی کسی زیباست

نمی فهمم چرا مردم نمی فهمند

که آن کودک که زیر ضربه شلاق باران سخت می لرزد

کجای ذلتش زیباست

 

نمی فهمم کجای اشک یک بابا

که سقفی از گل و آهن به زیر چکه  باران

به روی همسر و پروانه های مرده اش آرام باریده

کجایش بوی عشق و عاشقی دارد؟

نمی دانم نمی فهمم چرا مردم نمی دانند

که باران عشق تنها نیست

صدای ممتدش در امتداد رنج این دلهاست

کجای مرگ ما زیباست نمی فهمم

 

یاد دارم روز باران را

یاد دارم مادرم در کنج باران مرد

کودکی ده ساله بودم

از برای نان می دویدم زیر باران ...

مادرم افتاد

مادرم در کوچه های پست شهر آرام جان می داد

فقط من بودم و باران و گل های خیابان بود

نمی دانم

کجای این لجن زیباسست ؟

پیش چشم مردم فردا

 

که باران هست زیبا از برای مردم زیبای بالادست

و آن باران که عشق دارد ... فقط جاریست برای عاشقان مست

و باران من و تو درد و غم دارد

خدا هم خوب می داند که

این عدل زمینی ، عدل کم دارد  



 
نویسنده:  |  جمعه 85 اسفند 18  ساعت 7:32 عصر 

    همه دار و ندار پریشان
درآمد واقعی از اینترنت
آغازی جدید
آخرین سخن
داستان
اسلام امریکایی و اسلام ناب محمدی
کاریکلماتور 7
نه قانونی و نه منطقی
سبک عراقی
سبک خراسانی
[عناوین آرشیوشده]